یه روزایی شاید با خودم فکر میکردم ، که پسر اونقدر ها هم که غر میزنم، کار ها سخت نیست. مگه از ما چه انتظاری دارن. از من چه انتظاری دارن؟درس. دددددد رررررر س س س س س. خب اونقدر ها هم سخت نیست. میدونین منظورم اینکه میشه تحملش کرد. میشه تحملش کرد بخاطر حس مسئولیت نسبت به پول پدر و نگرانی مادر و کمک های شب امتحانی برادر و غیره. بخاطر همین هست که الان فکر میکنم چه کار ساده ای رو انجام ندادم. چقدر بی فکر عمل کردم. چقدر بچگی کردم.
به قول دوستان: کاش... کاش بیهوده نمی تاختم
نظرات شما عزیزان: